۱۳۸۹ خرداد ۳۱, دوشنبه

چقدر با آزادي دشمن هستيم؟

وقتي صحبت از آزادي و دموكراسي مي شود، همه مي گويند ما هم طرفدار آزادي هستيم. مقامات رسمي جمهوري اسلامي هم بارها اعلام كرده اند كه طرفدار آزادي و دموكراسي هستند منتها اين بندگان خدا بارها گفته اند كه منظور آنها از دموكراسي با آنچه در كشورهاي دموكراتيك ديگر وجود دارد، متفاوت است. آنها به روشني گفته اند كه منظورشان از اين مفاهيم همين شرايط كنوني ايران است. مسئولان جمهوري اسلامي بارها گفته اند كه در ايران آزادي و دموكراسي بطور كامل وجود دارد و اين بخوبي روشن ميكند كه منظور آنها از دموكراسي چيست. اما در اينجا منظور من از دموكراسي همون سيستم و نظامي است كه در كشورهاي دموكراتيك و بعضن دشمن وجود دارد. پرسش اينست كه مردم ايران براستي چه ميزان خواهان آزادي و دموكراسي هستند؟ اينكه مردم در زبان بگويند طرفدار آزادي يا دموكراسي هستند، بهيچ وجه قضيه را روشن نمي كند و مانند همان كسي مي شود كه مدعي بود ديگر مسلمان نيست ولي زماني كه چراغها روشن شدند بر پيامبر اسلام و خاندانش درود فرستاد.هرچند در ايران كم نيستند كساني كه حتا بطور زباني هم مي گويند كه مخالف آزادي هستند. در انتخابات رياست جمهوري سال 88 من خودم از زبان بسياري اين جمله را شنيدم كه به مهندس موسوي راي نميدهم چون اگر او انتخاب شود، آزادي زياد ميشه. اما صرف نظر از اينگروه همانهايي هم كه با زبان مي گويند خواهان آزادي و دموكراسي هستند در عمل و هنگامي كه بايد بين دموكراسي و نقطه مقابل آن يكي را انتخاب كنند، به نفع دموكراسي راي نمي دهند:
- حقوق شهروندي: در يك كشور دموكراتيك پليس بآساني نمي تواند هر كسي را بازداشت كند. حتا اگر يك پليس از خلافكار بودن يا مجرم بودن يك شخص اطلاع كامل هم داشته باشد باز بايد دنبال بدست آوردن اسناد و مدارك دادگاه پسند باشد اما در ايران پليس مردم را با ماشينشان بازداشت مي كند و جامعه هم حمايت مي كند. زماني كه طرح برخورد با مزاحمين نواميس در تهران اجرا مي شد، من بارها در مكانهاي اجراي اين طرح در سطح شهر با مردم ناظر گفتگو كردم و نظر آنها را جويا شدم. بله بدون استثنا همه كساني كه با آنها گفتگو داشتم از اجراي اين طرح راضي بودند. واقعيت تلخي در اين ميان وجود دارد كه برنامه ريزان طرح بخوبي بر آن واقف بوده اند. مزاحمت رانندگان خودرو براي زنان و دختران تهراني به حدي رسيده است كه جامعه را به ستوه درآورده است و چهره شهر ما را بسيار زشت و ناهنجار كرده است. مردم مي توانند حامي حفظ حقوق شهروندي باشند يا اينكه مدافع طرحهايي باشند كه عرصه را بر هنجارشكنان تنگ مي كند. اما آنچه كه من در ايران كنوني مي بينم اينست كه اكثر مردم راه دوم را انتخاب كرده اند. به نظر من طرحهايي مانند برخورد با اراذل و اوباش، جمع آوري خرده فروشان مواد مخدر و.... همه با روشهاي غير دموكراتيك بجرا در ميايند اما مورد حمايت افكار عمومي جامع هستند.
- برابري قانوني: اصولن دموكراسي يعني اينكه همه مردم صرف نظر از جنسيت، مذهب، اعتقادات و همه چيز در برابر قانون مساوي هستند اما من چنين باوري را در مردم ايران نمي بينم. خانمهاي مدعي برابري حقوقي زنان و مردان تا صحبت از حذف مهريه و اجبار مرد در پرداخت نفقه يا قانون خدمت سربازي خانمها مي شود، داد وفرياد راه ميندازند كه اين تبعيض ها بر حق هستند. بهرحال ما چاره اي نداريم و بايد بين برابري حقوقي دوجنس يا تبعيض يكي را انتخاب كنيم. اكنون چند سالي است كه سازمان ميراث فرهنگي با ثبت شركتهاي توريستي جديد در ايران مخالفت مي كند. شما از مدير هر يك از شركتهاي توريستي موجود كه خواستي درباره اين برنامه سئوال كن با اطمينان بگويم كه جملگي با اين برنامه موافق هستند. هيچكس معترض نيست كه چرا كسي كه شرايط ايجاد و اداره يك شركت توريستي را داراست بايد از اين حق اساسي محروم بشود. بعبارت ديگر ما حامي تبعيضهايي هستيم كه به نفع ما باشند و اين خيلي ساده يعني ما خواهان دموكراسي نيستيم.در ايران تبعيض بين زن و مرد موجب شده است كه يك موج فراگير عليه دموكراسي در كشور شكل بگيرد.
- واقع گرايي: آيا شما خواهان برقراري جامعه اي هستيد كه در آن اثري از بدي، جرم و گناه نباشد؟ اگر پاسخ شما مثبت است بايد بگويم كه بزيان دموكراسي راي داده ايد. مي دانيد تفاوت وضعيت نشر كتاب يا تهيه فيلم در كشور ما با كشورهاي دموكراتيك در چيست؟ مردم كشورهاي دموكراتيك بسيار بندرت ممكن است خواهان جلوگيري از نشر يك كتاب يا فيلم بد بشوند. در واقع انديشه رسيدن به جامعه آرماني مغاير با اصل آزادي و دموكراسي خواهي است. اصلن دموكراسي يعني اينكه مردم حق دارند بد باشند. بزبان عاميانه فلاني دوست داره اينجوري زندگي كنه و بتو هم هيچ ربطي نداره. من دوست دارم كتابي رو بخونم يا فيلمي رو تماشا كنم كه من رو منحرف كنه، اگر تو خواهان وضع قوانيني باشي كه مانع انحراف من بشه بايد بگم كه آدم دموكراتي نيستي اما اگر بدون وضع قانون و تنها با توسل به ايدئولوژي بخواهي من را از انحراف نجات بدي كه ديگه گور باباي دموكراسي. در جامعه ما گاهي صداهايي شنيده مي شود مبني بر اينكه وضعيت پوشش خانمها مناسب نيست يا جوانان مسائل اخلاقي را رعايت نمي كنند.هرقدر جامعه بيشتر از چنين انديشه هايي حمايت كند و خواهان حذف اين پديده ها شود، بيشتر از دموكراسي خواهي فاصله گرفته است. بنظر من بخش زيادي از جامعه امروز ايران هنوز به آرمانگرايي بيشتر متمايل است تا به واقع گرايي.
خلاصه اينكه انديشه ها و برنامه هاي مغاير با دموكراسي در ايران توسط جامعه مورد حمايت قرار مي گيرد و تا زماني كه اين حمايت عمومي يا فراگير باشد، بايد خواب دموكراسي را ببينيم و بايد بهمين دموكراسي مخصوص كنوني تن بدهيم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر